نظر از: 313 [عضو] 

جمله قربانند اندر کیش عشق
ای ابراهیم! ای اسماعیل! ای بندگان ناب من!
شما در عشق تمام بودید ولی تمام عشق شما نبودید.
این جا کرب و بلا است، منای حسین ما و این حسین است،
ذبیح عشق ما!

و آن گاه آسمان خونین می شود …
خدا آن روز نشان خلیل الله را عطا کرد و امروز نشانی دیگر …
ثــــــــارالله…
حسین ذبیح عشق شده و خدا خود خونبهای او:
بالله اگر نبود خدا خونبهای او
عالم نبود درخور نعلین پای او
و آن گاه ابراهیم، اسماعیل و همۀ عرشیان حقیقت این آیه را
عیان می بینند:
«و فدیناهُ بذبحٍ عظیم»
این ابتدا و انتهای عشق است، حسین سلطان عشق و کربلا مذبح عشاق و حسبن فانی در عشق خدا می شود و باقی به بقای او، پس حرم حسین،حرم خدا می شود و آدمی در کربلا حسین را نمی بیند، که خدا را می بیند.
طواف کعبه دیده ام گرد حرم گریده ام
هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی شود
آری!این جاست:
«لا یبقی ملک مقرب و لا نبی مرسل و لا صدیق و لا شهید…»

1393/09/17 @ 20:18


فرم در حال بارگذاری ...